خورشید کمرمق صبح، روی افق سرخ کشیده میشود و جادههای منتهی به کربلا زیر قدمهای عاشقان جان میگیرند. زائران پیاده با گامهایی آهسته و دلهایی سبک، نوای وفاداری و عشق را بر خاک میپاشند. هر نفس، زمزمهای برای سیدالشهدا (ع) است.
در گردنههای سخت و دشتهای بیپایان، پاها خسته و تنها سنگین است، اما دلها سبک و پرامیدند. عشق به حسین (ع) همچون نوری در تاریکی، هر خستگی را به فروغی از ایمان تبدیل میکند.
خادمان حسینی و رضوی، با لبخندی آرام و دستانی پر از مهربانی، کنار زائران ایستادهاند. هر جرعه آب، هر لقمه غذا و هر کلمه آرامشبخش، زخمی را التیام میدهد و راه را برای دلهای عاشق روشن میکند.
موکبها، ایستگاههای کوچک امید و سایههای دلنشین، پناهگاه خستگی و آرامش دلها هستند. در این مسیر، خدمت به زائران خود نوعی عشق است؛ عشقی که در سکوت خاک جادهها و نسیم دشتها جاری میشود.
صدای دعا و نوای زیارت، در هالهای از راز و معنویت پیچیده است. هر نگاه و هر اشک، گواه دلی است که تشنهٔ حضور اهلبیت (ع) است؛ زائرانی که با گامهایی آهسته و استوار، وفاداری خود را بادل و جان لمس میکنند.
زائران با دلی سرشار از عشق و امید، از محضر امام رضا (ع) توشه گرفتند؛ دعایی در دل، برکتی در گامها و نوری در جان. همین الهام و عشق بود که آنان را به مسیر کربلا رساند و گامهایشان را پرتوان و پرمعنا ساخت.
هر قدم در مسیر اربعین، پلی است میان زمین و آسمان، میان خستگی و امید، میان عشق و فداکاری. زائران با پاهای خسته و دلهای مشتاق، حضور در این سفر معنوی را با تمام جان لمس میکنند.
شهادت امام حسین (ع)، روشناییای است که بر دل و ذهنها میتابد و خاموش نمیشود. او با خون پاک و جانفشانی بیپایان، راه عشق، ایثار و وفاداری را در دل زائران پیادهراه کربلا جاودانه ساخت؛ مسیری که هر قدم در آن نوای عاشقی است و هر نگاه، بازتاب حقیقتی جاودان است.
یادداشت: فاطمه رحیمی